شعر زیبای «شهید گمنام»
دعا کنید که من ناپدید تر بشوم
که در حضورخدا رو سفید تر بشوم
بریده های من آن سوی عشق گم شده اند
خدا کند که از این هم شهید تر بشوم
که ذره های مرا باد با خودش ببرد
که بی نهایت باشم، مدید تر بشوم
به جست و جوی من و پاره های من نروید
برای گم شده تن، پی کفن نروید
به مادرم بنویسید جای من خوب است
که بی نشانه شدن در همین وطن خوب است
در این حدود، من پاره پاره خوشبختم
در آستان خدا بی کفن شدن خوب است
همیشه مهدی موعود در کنار من است
و دست های ابالفضل سایه سار من است
خدا قبول کند این که تشنه جان دادم
و کربلای جدیدی نشان تان دادم
به جست و جوی من و پاره های من نروید
برای گم شده تن، پی کفن نروید
میان غربت تابوت ها نخواهیدم
به زیر سنگ مزار- ای خدا!- نخواهیدم
منم و خار بیابان که سنگ قبر من است
دعای حضرت زهرا)س(مزید صبر من است.
خدا که خواست ز دنیا بعید تر بشوم
که زیر بارش سرب و اسید، تر بشوم
خودش به فکر من و تکه های من است
دعا کنید از این هم شهید تر بشوم
«اسم من خاکریز است»
«اسم من خاکریز است» عنوان کتابی از مرتضی سرهنگی است که با موضوع روایت دوستی خاکریز با رزمندههای ایرانی از سوی انتشارات سوره مهر برای کودکان منتشر شده است.
این کتاب تلاش دارد تا با بیانی کودکانه شرحی از ویژگیها و کارکردهای خاکریز را برای بچهها بیان کند. اسم من خاکریز است در 15 صفحه نقاشی شده، فضایی را به وجود آورده که میتواند برای کودک جذابیت داشته باشد تا با آن ارتباط برقرار کند. تصویرگری این کتاب را نیز سحر فرهادروش انجام داده است.
«خانهای روی شیشه»
«خانهای روی شیشه» عنوان کتابی از شهرام شفیعی است که از زاویه جنگ از دید ضربدر سفید روی شیشه یک ساختمان به موضوع دفاع مقدس میپردازد و با تصویرگری سارا نارستان از سوی انتشارات به نشر (کتاب پروانه) برای گروه سنی «ب و ج» منتشر شده است.
«خانهای روی شیشه» داستان کوتاهی درباره علامت سفیدی است که به صورت ضربدر بر روی شیشه ساختمان تازهسازی در یکی از شهرهای جنوبی کشور کشیده شده است. این علامت با شروع جنگ راهی سفر میشود و تبدیل به چند باند سفید میشود برای دست مجروح یک رزمنده و سپس ضربدری قرمز از خون رزمنده میشود. سرانجام ضربدری میشود بر روی شیشه برای جلوگیری از خرد شدن و ریختن شیشه بر سر دیگران.